جبار آذین، منتقد و کارشناس سینما در گفتوگو با خبرگزاری «حوزه» پیرامون سریال «حوالی پاییز» گفت: مدتی است سریال جدیدی باعنوان حوالی پاییز از شبکهسوم تلویزیون درحال پخش است. «حوالی پاییز»، گرچه از مضامینی قابل اعتنا، حضور بعضی حرفهایها، نوشتار و اجرایی متوسط و رویکرد ضد رژیم عربستان برخوردار است، ولی چندان جذاب و تاثیرگذار نیست و بازیهای کم جان، ریتم کند و طراحی ضعیف ساختار داستان، مانع همراهی قشرهای مخاطب با این سریال شده است.
وی افزود: نکته قابل تامل درمورد حوالی پاییز، حضور یک بازیگر زن لبنانی به نقش «ساره» در آن است. مساله این است که حضور او حاوی هیچ گونه ویژگی و امتیاز در بازیگری و این سریال نیست و حتی بازیاش از برخی بازیگران حوالی پاییز ضعیفتر است. چنانچه حضوراو در سریال، به دلیل عرب بودن و زبان عربی است که باید متذکر شد، این استدلال نمیتواند دلیل درستی برای گزینش و بازی او در این سریال باشد، چراکه ما در کشور بازیگران عرب زبان کم نداریم. افزون بر این، این خانم که با شکل و شمایل و تیپ و قیافه آزاد! درکشورهای عربی و حالا ایران، شهره است، در این سریال و تلویزیون مدعی ارزشها و تبلیغ زندگی سبک ایرانی اسلامی چه میکند؟ آیانمی شد از بازیگران توانا و بدون مساله وطنی برای ایفای نقش ساره در این سریال استفاده کرد و در حوالی پاییز را زیر سوال نبرد؟ هنوز ماجراهای نو بازیگر دو چهره سریال فیلمفارسی «پدر» از یادها نرفته، صدا و سیما در آستانه سقوط اخلاقی و ارزشی ایستاده است.
این منتقد و کارشناس سینما با بیان اینکه این شکل کارها هیچگاه نمیتواند مروج سبک زندگی ایرانی اسلامی باشند، گفت: مهمترین ویژگی و امتیاز حوالی پاییز، نگاه نو آن به یکی از معضلات بزرگ منطقه و جهان اسلام در شرایط کنونی است و آن اینکه رژیم آل سعود در امتداد خوشخدمتی به آمریکا و سرکوب جنبشهای آزادی بخش و مقاومت ملی، سبب ایجاد طوفان در سراسر منطقه کشورهای اسلامی شده است از همین رو توجه این سریال به بررسی بخش تخریب گرایانه سعودیها در ارتباط با اوضاع ایران اسلامی جای تامل دارد. نکته دیگر اینکه نویسندگان و کارگردان سریال کوشیدهاند داستانهای کوتاه و بلند سریال خود را در بستری از مناسبات زندگی به سبک ایران اسلامی بازگو کنند، اما نگاه سطحی به این مقولهها و گزینش یک بازیگر خارجی که متاسفانه چهرههای مطلوب در سینما و تلویزیون کشورهای عربی ندارد و نوع حضور او در فضای رسانهای با پوشش عریان باعث شده تا مضمون تا محتوا قابل بحث این سریال مخدوش شود.
وی در ادامه بازی دیگر بازیگران را هم ضعیف توصیف کرد و گفت: یکی دیگر از ویژگیهای سریال حوالی پاییز استفاده از چند نابازیگر (بازیگر کم توان) است، موضوعی که عاملی شده برای همراه نشدن مخاطب با شخصیتهایی که درست پرداخت نشده و ایفاگران نقش آنها نتوانستهاند کاراکترهای خود را قوی و باور پذیر ارائه کنند، تولید اینگونه آثار متوسط و زیر متوسط باعث دلزدگی مخاطب و ریزش انبوده بینندگان تلویزیون شده و به ناچار گروههایی از مردم برای سرگرم شدن و دیدن سریالهای جمع و جورتر به سراغ فیلم و سریالهای نامطلوب ماهوارهها میروند.
این منتقد سینما در بخش دیگری از این گفتوگو درباره کمبود فیلمهای و سریالیهای با محوریت اربعین در سیما نیز تصریح کرد: بارها در مقالات تحلیلی خود به این کاستی و ضرورت تولید فیلمها و سریالهای تلویزیونی اربعینی پرداختهام، ولی واقعیت اینکه، ارادهای برای تولید چنین آثار ارزشمند و پاسخگویی شایسته و مناسب به درخواست مخاطبان در سینما و سیما وجود ندارد.نامدیران سینمای بیمار و تجارتی، با بستن گوشها و چشمهای خود، دل به تولید فیلمها و مجموعههای سطحی گیشهای و آنتن پرکن خوش کرده و پشت به باورها،علاقه و سلیقه مردم، همچنان در مسیر سلیقه مداری سیاسی و تجاری، راه خود را میروند! حقیقت دیگر و مهمتر اینکه، ساخت آثار اربعینی مانند تولید فیلمها و سریالهای ملی، دینی، مذهبی و کربلایی وعاشورایی، به مدیران و هنرمندان باورمند وحسینی نیازدارد، آیا به راستی این آقایان حسینیاند یا حسینی بودن را نمایش میدهند.
آذین ادامه داد: اگرواقعا حسینیاند، کو و کجاست تولیدات حسینی و عاشورایی و اربعینی آنها؟ چندین بار در اربعینهای قبل بر تولید آثار اربعینی و به تصویر کشیدن حرکت بزرگ عاشقانه کربلاییان، از تمام نقاط جهان به کربلا تاکید کردهام، ولی هزاران حیف که آقایان به هزینه کردن بیتالمال در جاها و کارها دیگر! سرگرم هستند. آن یک، دو فیلم و سریال عاشورایی هم که پیشترساخته شدهاند یا مانند فیلم «رستاخیز» معامله شدند که به نمایش درنیایند، یا مثل «مختارنامه» از شدت تکرار در پخش، به جای جاذبه، دافعه ایجاد میکنند. بعد از چهل سال هنوز سیماییان نفهمیدهاند که جای سخنرانی مذهبی در تلویزیون نیست و مردم علاقهمند به چنین بحثها برای استفاده از آنها به مساجد، تکیهها و همایشها میروند.با این دگماندیشی و عقبماندگی ذهنی، بعید است آقایان، چهل سال دیگر هم این نکته را دریابند! سینما و سیما، راهی جز راه مردم می روند، لذا نباید از این تشکلهای هزینه برباد ده و پولمدار، توقع احترام به نظر و سلیقه و اعتقادهای مردم را داشت!
وی در پایان این گفتوگو درباره مدیریت جدید شبکه 3 و حاشیههایی که مدیر جوان این شبکه به وجود آورده هم بیان کرد: سازمان صدا وسیما با سپردن مدیریت شبکه سوم، به جوانی که با ندانم کاری و سلیقهمداری خود، نشان داده است که تفاوت سیما وسماور را نمی داند و از راه نرسیده با شخم شبکه، در آن طوفان به راه انداخته، بازهم تاکید کرد که برای نظر و سلیقه، پسند و فرهنگ مردم و دیدگاه و نظرات کارشناسان و کاربلدان تلویزیون و رعایت معیارهای تخصص و تعهد در گزینش مدیرانش، ارزش و اهمیت قائل نیست. این روند، بازنمای حاکمیت سلیقه سالاری و فامیل محوری در تلویزیون است. نوع نگاه، حضور و فعالیت سلیقهای مدیر جدید شبکه سه سیما که از کوچه پشتی رابطه و سفارش وارد سیما شده، با همکاران خود وعوامل و مجریان کاربلد شبکه سه و دیگران،عیانگر خود مختاری مدیران سیما و بازتاب شیوه اداره و مدیریت تلویزیون به صورت ملوک طوایفی است.
۳۱۳/۳۲